مقدمه:
روان شناسی مرضی تحولی همواره تمرکز فزاینده ی بر درک عوامل خطرساز در پدیدآیی اختلال هایی درونی سازی شده مانند اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی داشته است. اختلال های درونی سازی شده شایعه ترین مشکلات بالینی دروان میانسالی می باشد(جاکوبسن، هارود و فرگوسن[1] 2012، آنگولد[2] 2003، خداپناهی و قنبری 1391).
سلامت روانی[3] به معنای نگرشهای مربوط به خود ، دیگران و سازگاری با محیط و تسلط بر هیجانات خود ، دیگران و سازگاری با محیط است.به عبارتی دیگر ، سلامت روان تسلط بر هیجانات خود ، آگاهی از ضعف های خود و رضایت از خوشی های ساده ، علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی ، احساس تعلق به یک گروه ، احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و طبیعی ، رویارویی با الزام های زندگی ، پذیرش مسئولیت ها ، ذوق و توسعه امکانات و علایق به خود ، توانایی گرفتن تصمیمات شخصی و ذوق یا انگیزه خوب کار کردن را شامل می شود. کسب سلامت روانی نیازمند آموختن دانش و نگرش های بهداشتی فرد است که باعث ارتقاءسلامتی و آموزش بهداشت در او می شود(کشاورز ، حسینی 1386، گنجی 1386 ، گلشنی فومنی 1387 ). به طوری که عواملی مانند اضطراب ، افسردگی و حساسیت بین فردی می توانند باعث آسیب های روانی در بزرگسالان شود و آنها را به سمت رفتارهای غیر انطباقی بکشاند. به عبارتی بزرگسال در چنین شرایطی توانایی تغییر رفتارش را در پاسخ به تغییرات محیطی لازم ندارد.این رفتارهای غیر انطباقی[4] فرد بزرگسال ،مشکلات عدیده ای در زندگی اش ایجاد می کند ، در صورتی که او بتواند از خدمات ارزنده ای چون آموزش استفاده کند ، می تواند در مقابل فشارهای روانی مقاومت کند و سلامت روان خود را بهبود دهد.(ساراسون ، ساراسون[5]1387 ، نجاریان و همکاران .1389)
یکی از اختلالات روانی[6] که باعث آسیب روانی در فرد بزرگسال می شود ، اضطراب[7] است. اضطراب نوعی احساس ترس ، ناراحتی بی دلیل ، احساس عدم اطمینان ، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی می باشد. شخصی که مضطرب است از عصبی بودن ، تنش ، بیقراری ، و تحریک پذیری شکایت می کند. اغلب دربه خواب رفتن و ناتوانی در انجام کاری یا کارهایش مشکل دارد. به آسانی خسته می شود. از دل آشوبه ، سردرد ، تنش عضلانی و اشکال در تمرکز کلی رنج می برد.اضطراب شدید ممکن است بعد از وقوع یک حادثه یا پیش بینی یک حادثه در آینده یا بر اثر تصمیم به مقاومت در برابر اشتغال ذهنی به موضوع خاصی یا به موضوع خاصی یا به هنگام تغییر جنبی نامطلوبی از رفتار و یا برخورد با محرک ترس آور روی می دهد. رفتارهای مشاهده شده در اختلالات اضطراب هر چند بسیار متنوعند اما در یک چیز مشترکند ، تغییر یا احتمال تغییر در هر موقعیتی که باعث آشکار سازی اضطراب می شود. بنابراین ، امروزه اضطراب قسمتی از زندگی و عامل نهفته در افراد است و بسیاری از عوامل می توانند بر سطوحی از اضطراب آنها اثر بگذارد . به گونه ای که نتیجه پژوهشی نشان داد فیلم های ترسناک بر روی سطوحی از اضطراب اثر می گذارد ، هر چقدر صدای این فیل ها زیاد باشد اضطراب افزایش می یابد.( کرونک2009، لیو2006، برنر[8] 2007).
دیدگاه های گوناگونی اضطراب را مورد بررسی قرار داده اند. دیدگاه روان پویشی علت اختلالات اضطراب را حوادث درونی فرد و انگیزه های ناخودآگاه او میداند. نظریه پرداران دیدگاه یادگیری معتقدند، اضطرابی که به حد بالینی می رسد پاسخ آموخته شده یا اکتسابی است، یا علامتی است که به وسیله شرایط محیطی و اغلب در خانه شکل می گیرد. از جمله نظریه پردازان دیدگاه شناختی –رفتارهای (یادگیری) آلبرت بندورا[9] معتقد است اضطراب و پاسخهای هیجانی از طریق یادگیری ایجاد می شوند که می توان از طریق یادگیری آنها را تغییر داد. نظریه پردازان دیدگاه شناختی، اضطراب را نتیجه افکار و عقاید غلط، غیر واقعی ، غیر منطقی و خصوصاً اغراق درباره خطرات موجود در موقعیت می دانند(سیف،1389، بندروا، 1978).
از عوامل دیگری که در سلامت روان بزرگسالان تأثیر می گذارد، افسردگی[10] است.این اختلال خلقی[11] بسیار شایع می باشد در اختلال خلقی افسردگی، فرد غمگین و افسرده است، گریه می کند، از خوردن غذا امتناع می ورزد ، دچار یأس و بدبینی می شود، خود را بی ارزش تلقی می کند،گاهی خود را گناهکار می داند و به شدت احساس تقصیر می کند. فردی که در حال افسردگی به سر می برد، علاقه ای به دیگران ندارد و کارهای خود را به کندی انجام می دهد(شریعتمداری، 1386، بندگی، 1389، پارکر[12] و همکاران،2008). اختلالات خلقی افسردگی دارای دو ویژگی عمده یعنی خلق ناشاد ( افسردگی، غم، اندوه، ناامیدی و ناراحتی یا نگرانی ) و فقدان علاقه و لذت در تقریباً همه فعالیت های عادی و سرگرمی های فرد است. بررسی های اجتماعی کراپا و لاوسون[13]،2005، پارکر و همکاران، 2008، فتاح، 1385، ساراسون و ساراسون، 1386 نشان داد، 6 تا 19 درصد کسانی که برای حل مشکلات شان کمک نمی خواهند ،افسرده اند. افسردگی در سرتا سر دنیا مسئله مهمی است. بررسی طولی در ایسلند کسانی را که بین سال های 1897-1895 متولد شدند، مورد مطالعه قرار داد. احتمال یک هشتم وجود داشت که این افراد در مرحله ای از زندگی پیش از رسیدن به سن 75 سالگی دچار اختلال عاطفی شوند. نتایج به دست آمده مطالعات دیگر برآورد می کند که در طول زندگی احتمال بروز افسردگی یک قطبی برای مردان 12-8 درصد و برای زنان20-16 درصد است. دیدگاه های گوناگونی اختلال خلقی افسردگی را مورد بررسی قرار داده اند. نظریه پردازان روان پویشی چون فروید و اریکسون افسردگی را واکنش پیچیده در مقابل از دست دادن چیزی توصیف می کنند. نظریه پردازان رفتاری( یادگیری) هم چون واتسون، اسکینر و بندورا علت افسردگی را فقدان تقویت افراد می دانند و آنان یکی از علل عمده میزان پایین تقویت مثبت برای افراد افسرده را به نقص واقعی در مهارت های اجتماعی آنان به شمار می آورند. نظریه پردازان شناختی مانند آلبرت الیس و بک معتقدند علت اختلال خلقی افسردگی، شناخت افراد است. آنان بر این عقیده هستند که تجارب یکسان ممکن است دو فرد را به طور کاملاٌ متفاوت تحت تأثیر قرار بدهد زیرا آنها در مورد موقعیت های یکسان، شناخت های متفاوتی دارند. بر طبق گفته آرون بک[14] ، افسردگی به بهترین نحو می تواند به عنوان مثلث شناختی از افکار منفی در مورد فرد، موقعیت و آینده توصیف شود نظریه پردازان زیست شناختی فرض می کنند که علت افسردگی در ژن ها یا در بعضی بدکارکردهای فیریولوژی نهفته است که احتمال دارد، اساس وراثتی داشته یا نداشته باشند اگرچه عوامل ژنتیکی بسیار در افسردگی به نظر می رسند، مکانیسم دقیق این که چطور افسردگی به ارث برده می شود، روشن نیست(هن،2003، بویسی،2007، مک نالی و پال فای[15]2010، بک ، 2009).
یکی دیگر از عواملی که آسیب روانی در بزرگسالان به شمار می آید، اختلال روابط بین فردی است. در بزرگسالی به ویژه میانسالی، روابط دوستی و خانوادگی به جنبه های متفاوت سلامت روانی افراد کمک می کند. روابط خانوادگی از فرد در برابر تهدید ها و صدمات جدی محافظت می کند چون این روابط بر اساس احساس تعهد و وظیفه استوار است و در دراز مدت موجب ایمنی و راحتی خیال می شوند. در مقابل، روابط دوستی، پیوند های اختیاری هستند که لذت و خشنودی به بار می آورند. بنابراین، روابط بین فردی برای انسان ها مفید است. ایجاد یک رابطه جدید یا بهبود بخشیدن به سایر روابط منجر به کیفیت زندگی بهتر و پدید آمدن یک دیدگاه خوشایند به زندگی است گرچه روابط نقش مهمی بر سلامت روانی افراد دارند اما گاهی منبع استرس هستند، در این حالت تأثیر روابط در مجموع برای افراد منفی است. به عبارتی دیگر، روابط فشار روانی زیادی به افراد می آورد( دایر، 1389، ریچ،1981، لارنس[16]،1989).
هم چنین، کاستی های مزمن در روابط بین فردی حاکی از اختلالات شخصیتی است، ازاین رو ، اشخاصی که از مشکلات بین فردی رنج می برند بیش از سایرین احتمال دارد که در معرض اختلالات شخصیتی شدید قرار گیرند. به عبارت دیگر مشکلات بین فردی پیش بینی کننده اختلالات شخصیتی هستند. ازجمله اختلالات شخصیتی حساسیت بین فردی[17] است. سازه حساسیت بین فردی اشاره به بی اعتمادی، انتقاد ناپذیری، حساسیت نسبت به طرد شدن، احساس مورد تهاجم قرارگرفتن، حسادت، اجتناب از روابط صمیمانه عاطفی و ناتوانی در رها شدن از احساس فقدان به هنگام اتمام روابط صمیمانه و نیز عدم حفظ استقلال و فردیت در روابط گروهی دارد(جاکوبسن و همکاران، 2012، احدی و نقشبندی،1388، بندگی،1389). در پژوهشی که به بررسی تأثیر خودآگاهی بر اختلالات روابط بین فردی دانشجویان پرداخته، نشان می دهد افزایش اضطراب اجتماعی با افزایش تمامی مؤلفه های اختلالات روابط بین فردی همراه است( لطیفیان و سیف.1386) پژوهش بویس و براونهیل[18] (2004) نشان داد مقیاس حساسیت بین فردی با اختلالات اضطراب خاص، حادثه های افسردگی خاص و محیط اولیه والدینی ارتباط معناداری دارد .برخی از اختلالات روانی از جمله اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی در نتیجه پژوهش ویانهید و سادمر[19](2009) که به بررسی حساسیت بین فردی و شناخت های ناکاربردی در اضطراب اجتماعی و افسردگی پرداخته، نشان می دهد حساسیت بین فردی با وابستگی و نگرش های غیر کارآمد ارتباط مثبتی دارد. اضطراب با حساسیت بین فردی رابطه دارد.
یکی از عواملی که می تواند اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی در افراد میانسال را کنترل یا کاهش دهد، آموزش مقابله با این متغیرها می باشد.آموزش مقابله در افزایش سلامت روان افراد و ارتقاء توانایی آنان برای برخورد موثر با مسائل و تعارضات اهمیت ویژه ی داشته و در کاهش علائم افسردگی، اضطراب و حساسیت بین فردی و بهبود عملکرد فرد موثر است(فریدبزگ،2004). مقابله در این زمینه ها تلاش برای اداره ی تقاضاهایی است که از امکانات و منابع فردی فراتر می رود و یا بر آن تحمیل می شود. فرایند سعی کردن به منظور اداره کردن و مسلط شدن بر رویدادهای ناخوشایند رندگی از جمله اضطراب و افسردگی است. در این فرایند، ففرد برای تسلط بر شرایط بحرانی، تهدید یا چالش وقتی یک پاسخ عادی یا اتوماتیک واقعا در دسترس نیست، تلاش می کند. مقابله شامل تلاش های شناختی و رفتاری جهت کاهش یا حذف شرایط فشارزا و درماندگی هیجانی وابسته به آن شرایط می باشد( لازاروس و فولکمن،1988، سیزر[20]،1992، آقایی،1385).
مقابله در دروه ی میانسالی از اهمیت ویژه ی برخوردار است، زیرا فرد در این دروه دچار وضعیت احساسی از شک و اضطراب نسبت به زندگی گذشته خود می شود. هم چنین، بزرگسالی به ویژه میانسالی در بسیاری از موارد نادیده گرفته شده و یا به عنوان جزئی از فرایند میانسالی و سالمندی کم اهمیت شمرده می شود. برای نمونه نتیجه پژوهش نوربالا و همکاران (1378) که به بررسی وضعیت سلامت روان در افراد 15 سال و بالاتر در ایران پرداخته ، نشان می دهد میزان شیوع اختلالات روانی با سن همبستگی معناداری دارد. به این معنی که با افزایش سن، میزان شیوع اختلالات روانی نیز افزایش داشته است. میزان شیوع این اختلالات در بزرگسالان ( سالمندان و میانسالان ) و زنان خانه دار بیش از سایر گروه ها بوده است. لذا با توجه به افزایش سالمند در ساختار جمعیت ایران، پژوهش حاضر با دنبال پاسخگویی به این پرسش کلی است که آیا آموزش مقابله با اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی بر سلامت روانی زنان میانسال تاثیر دارد؟ در راستای نیل به این هدف پژوهش تاثیر آموزش مقابله با اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی بر سلامت روانی زنان میانسال شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته است.
روش:
پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع نیمه آزمایشی از نوع طرح های پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است(دلاور،1385). در این پژوهش، متغیر وابسته(سلامت روان)، قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل( آموزش مقابله با اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی) اندازه گیری شد. جامعه آماری این پژوهش را 120 نفر زن میانسال شهرداری ناحیه 6 منطقه 15 در سال 1390 تشکیل دادند. نمونه آماری این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی منظم 40 نفر در دو گروه ( 20 نفر گروه آزمایش که به صورت پیوسته ازبرنامه های آموزشی استفاده می نمودند و 20 نفر گروه گواه یا کنترل که به صورت ناپیوسته از برنامه ها بهره می برند) انتخاب شد. از هر دو گروه، پیش آزمون پرسشنامه ی سلامت روان SCL -90-R گرفته شد و بعد از یک دوره ی 8 جلسه ی آموزش مقابله با اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی، به گروه آزمایس، از هر دو گروه مجدد پس آزمون پرشسنامه ی سلامت روان SCL -90-R گرفته شد. برنامه های آموزشی کلاس های روانشناسی در ارتباط با سلامت روانی با استفاده از روش های مشارکتی،بحث های گروهی ، پرسش و پاسخ و سخنرانی در 8 جلسه آموزشی 3 ساعته ( یک جلسه در هفته ) که با محوریت آموزش مقابله با افسردگی ، اضطراب و حساسیت بین فردی ، آرامش عضلانی ولپی[21] ، روش عقلانی – هیجانی آلبرت الیس[22] برای درمان افسردگی و روش رفتار ناهمساز به همراه برنامه های مشاوره فردی و تغذیه ، ورزش ، دعا و اردوهای تفریحی – زیارتی ( هفته ای ) ارائه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل واریانس مکرر استفاده شد.
پرسشنامه ی سلامت روان SCL -90-R :
پرسشنامه ی سلامت روانی SCL -90-R فرم کوتاه که توسط دراگوتسین[23] و همکارانش در سال 1973 تهیه و به وسیله ی مرعشی در سال 1375 ترجمه گردید، استفاده شد. این پرشسنامه شامل نود سئوال در سه مقیاس اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی است که برای هر مقیاس سی سئوال با طیف 5 گزینه ی هیچ، کم، تا حدی، زیاد، خیلی زیاد در نظر گرفته شده است. نمره گذاری این پرسشنامه به روش لیکرت انجام شد و به ترتیب نمرات 1،2،3،4،5 به پاسخ ها داده شد و نمره کل کل در گستره ی صفر تا 90 قرار می گیرد. در صورتی که آزمودنی در هر مقیاس از میانگین نمرات، نمره ی پایین بگیرد، دارایی اختلال آن مقیاس است. روایی و اعتبار پرسشنامه با استفاده از روش کرونباخ و بازآزمایی 75/0و 80/0 می باشد( صفرزاده،1389، چانگ[24] و همکاران، 1994).
یافته ها
تحلیل داده های آماری بر اساس آزمونt مستقل، برای پیش آزمون گروه ها در متغیرهای افسردگی، اضطراب و حساسیت بین فردی در زنان میانسال را در جدول شماره (1) نشان می دهد.
جدول۱ – نتایج آزمون برای مقایسه پیش آزمون دو گروه در متغیرهای اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی
سطح معناداری | درجه آزادی | t | انحراف استاندارد | میانگین | متغییر
| ||
گروه کنترل | گروه آزمایش | گروه کنترل | گروه آزمایش | ||||
22/0 | 18 | 28/1 | 45/0 | 0/4 | 5/1 | 25/1 | اضطراب
|
62/0 | 18 | 5/0 | 42/0 | 38/0 | 19/1 | 1/1 | حساسیت بین فردی |
18/0 | 18 | 49/1 | 37/0 | 29/0 | 61/1 | 41/1 | افسردگی
|
در جدول (1)، t محاسبه شده برای متغیرهای اضطراب(001/0 < p و 28/1= t )، حساسیت بین فردی(001/0 < p و 5/0 = t ) و افسردگی ( 001/0 < p و 49/1 = t ) در دو گروه تفاوت معناداری ندارد. میزان متغیرهای اضطراب، حساسیت بین فردی و افسردگی در پیش آزمون در هر دو گروه یکسان بود.
به منظور معنادار بودن تفاوت در پس آزمون دو گروه در متغیرهای اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی از آزمون t.مستقل استفاده شد که نتایج آن در جدول (2) آمده است.
جدول 2- نتایج آزمون t برای مقایسه پس آزمون دو گروه در متغیرهای اضطراب ، افسردگی و حساسیت بین فردی
سطح معناداری
| درجه آزادی
| t | انحراف استاندارد | میانگین | متغییر
| ||
گروه کنترل | گروه آزمایش | گروه کنترل | گروه آزمایش | ||||
001/0 | ۱۸ | 48/5 | 46/0 | 32/0 | 42/1 | 46/0 | اضطراب
|
001/0 | ۱۸ | 1/5 | 5/0 | 2/0 | 29/1 | 43/0 | حساسیت بین فردی |
001/0 | ۱۸ | 7/9 | 24/0 | 25/0 | 55/1 | 49/0 | افسردگی
|
tمحاسبه شده در جدول (2) برای متغیرهای اضطراب (001/0 > p و48/5t =)، حساسیت بین فردی (001/1 > p و 1/5 = t) و افسردگی (001/0 > p و 7/9= t ) در دو گروه تفاوت معناداری دارند. با توجه به مقایسه میانگین های دو گروه می توان گفت میزان متغیرهای اضطراب ، افسردگی و حساسیت بین فردی در پس آزمون یکسان نیست. بنابراین، میزان متغیرهای اضطراب ، افسردگی و حساسیت بین فردی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است.
به منظور بررسی تأثیر آموزش بر متغیر اضطراب از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد که نتایج حاصل از آن در جدول 3 آمده است.
جدول 3- تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر داده های متغیر اضطراب
منابع تغییر | مجموع مجذورات | درجه آزادی | میانگین مجذورات | F | سطح معناداری
|
اضطراب | 93/1 | 1 | 93/1 | 2/40 | 001/0
|
اضطراب×گروه | 3/1 | 1 | 3/1 | 2/27 | 001/0
|
خطا | 86/0 | 1 | 05/0 | 001/0 |
طبق جدول(3)، متغیر اضطراب در پس آزمون نسبت به پیش آزمون (001/0 > p و 2/40 = (18و1) f) کاهش داشته است. هم چنین، متغیر اضطراب در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش کاهش بیشتری نسبت به گروه کنترل ( 001/0 > p و 22/27 = (18و1) f ) دارد. این تفاوت متغیر اضطراب در نمودار (1) دیده می شود.
نمودار (1) – نمودار میانگین متغیر اضطراب در پیش و پس آزمون دو گروه
گروه:
آزمایش ــــــــــــــ
کنترل ـــــــــــــــ
1: پیش آزمون
2:پس آزمون
به منظور بررسی تأثیر آموزش بر متغیر حساسیت بین فردی از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد نتایج حاصل از آن در جدول (4) آمده است.
جدول 4- تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر داده های متغیر حساسیت بین فردی
متغیر | مجموع مجذورات | درجه آزاذی | میانگین مجذورات | F | سطح معناداری
|
حساسیت بین فردی
| 8/0 | 1 | 8/0 | 01/19 | 001/0 |
حساسیت بین فردی× گروه | 47/1 | 1 | 47/1 | 86/34 | 001/0 |
خطا | 76/0 | 1 | 042/0 |
یافته ها در جدول(4)نشان داد،متغیر حساسیت بین فردی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون (001/0 > p،01/19 = F) تفاوت معناداری دارد. متغیر حساسیت بین فردی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل ( 001/0 > p و 86/34 = F ) تفاوت معناداری دارد. این تفاوت معنادار متغیر حساسیت بین فردی در نمودار (2) آمده است.
نمودار (2)- نمودار میانگین متغیر حساسیت بین فردی در پیش و پس آزمون دو گروه
گروه
کنترل ــــــــــــــــ
آزمایش ــــــــــــــ
1 : پیش آزمون
2: پس آزمون
.
به منظور بررسی تأثیر آموزش بر متغیر افسردگی از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد که نتایج حاصل از آن در جدول (5) آمده است.
جدول (5)- تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر داده های متغیر افسردگی
متغیر | مجموع مجذورات | درجه آزاذی | میانگین مجذورات | F | سطح معناداری
|
افسردگی
| 39/2 | 1 | 39/2 | 36/34 | 001/0 |
افسردگی ×گروه | 82/1 | 1 | 82/1 | 25/26 | 001/0 |
خطا | 25/1
| 18 | 07/0 |
یافته ها نشان داد، متغیر افسردگی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون ( 00/0 > p ، 36/34= F) تفاوت معناداری دارد. هم چنین، متغیر افسردگی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل ( 001/0 > p، 25/26 = F ) تفاوت معناداری دارد.این تفاوت متغیر افسردگی در نمودار (3) قابل مشاهده است.
نمودار (3) – نمودار میانگین متغیر افسردگی در پیش و پست تست دو گروه
گروه
آزمایش ــــــــــــــ
کنترل ـــــــــــــــــ
1: پیش آزمون
2: پس آزمون
بحث:
میانسالی وضعیتی احساسی از شک و اضطراب است که در آن شخص به دلیل درک این که نیمی از دوره زندگی وی گذشته است، نا آرام می گردد. این حالت معمولا بازتاب هایی از شیوه ی که شخص زندگی اش را تا کنون بدان شیوه گذرانده است را شامل می شود و معمولا با احساسی مبتنی بر این که به اندازه کافی زندگی وی به سامان نرسیده و نتایج قابل توجهی از آن حاصل نگردیده، همراه است. فرد در این حالت ممکن است نسبت به زندگی، پیشه یا شریک زندگی خود احساس ملامت نماید و برای ایجاد تغییر در این موارد، میل قوی ای را حس کند. هم چنین، این وضعیت “آغاز فردیت” فرایند تحقیق یا خود شکوفایی- که تا هنگام مرگ ادامه می یابد نیز است. این وضعیت در بازه ی سنی 35-45سال معمول تر می باشد(احدی و نقشبندی،1388).پژوهشگران(آنکو،2004،بندگی،1389،اریکسون،1994) معتقدند زنان که از سلامت روان برخوردار باشند در دوره ی میانسالی که دوره ی تحول و تفکر درباره ی زندگی گذشته شان است از تصمیم گیری های عجولانه و پرداختن به اعمال دیوانه وار پرهیز می کنند و روند سازندگی را در پیش می گیرند. اما این دوره ی تحول دارای آفت و آسیب هایی است که سلامت روان آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. از جمله این آفت ها اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی است. پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش مقابله با اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی بر سلامت روانی زنان میانسال انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد آموزش مقابله با اضطراب، افسردگی و حساسیت بین فردی بر سلامت روانی تأثیر مثبت و معناداری دارد. به عبارتی، آموزش باعث کاهش این اختلالات رفتاری در زنان شده و سلامت روان آنان را بهبود بخشیده است. نتیجه این پژوهش همسو با پژوهش های پیش می باشد. نجاری حسن زاده (1387) و آقاجانی (1381) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که آموزش راهبردهای مقابله با اختلالات خلقی بر ارتقاء سلامت عمومی افراد تأثیر گذار است. نتیجه پژوهش شرمن[25] و همکاران (2010) نشان می دهد آموزش پیام درمانی بر سلامت روانی مؤثر است. شایان ذکر است چانپ و همکارن(2005) و فریدنبرگ(2004) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که اموزش مقابله با مشکلات روانی باعث بهبود سلامت روانی افراد می گردد.
هم چنین، یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش مقابله با افسردگی باعث کاهش آن در زنان میانسال و افزایش سلامت روانی انان می شود. یونگ[26] و همکاران ( 2010) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که آموزش بر ارتقاء سلامت روانی افراد به ویژه کاهش افسردگی مؤثر است. نتیجه پژوهش هلیستیلی[27] و همکاران ( 2009 ) نشان می دهد آموزش درمان بین فردی و ریتمی اجتماعی باعث کاهش شیدایی، افسردگی و نشانه های روانی کلی می شود. هم چنین، ناصری و نیک پور(1383)، طاری(1387)، آقایی و همکاران(1385)، امیری(1386)، آقاجانی(1387)، هل استال و همکاران(2009)، بندگی (1389)، فرجاد(1387)، در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که آموزش مقابله با اضطراب و افسردگی باعث ارتقاء سلامت روانی می شود.
هم چنین، یافته پژوهش حاضر نشان داد، آموزش مقابله با اضطراب بر سلامت روانی زنان و کاهش اضطراب در آنان موثر است. یعنی آموزش باعث کاهش اضطراب در افراد میانسال شد. صبحی قراملکی (1387) و امیری (1386) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند آموزش راهبردهای شناختی باعث کاهش اضطراب و سازه اختلال خلقی افسردگی افراد می شود. هم چنین، پژوهش فتاح(1385)، کهرزایی(1384)، برنر(2007)،آقازاده ابری(1390)، بروکس و همکاران(2009)،کرونک(2009)، جاکوبسون و همکاران(2012) نشان داد آموزش مقابله با افسردگی باعث کاهش افسردگی می گردد.
پژوهش حاضر تأثیر مثبت آموزش مقابله با حساسیت بین فردی بر سازه حساسیت بین فردی در میان افراد میانسال را نشان داد. به عبارتی آموزش مقابله با حساسیت بین فردی باعث کاهش حساسیت بین فردی و ارتقاء سلامت روانی افراد میانسال است. پژوهش قوطاسلو ( 1385)، بنازاده ماهانی ( 1387)، آقاجانی(1387)، بویس و همکاران(2009)،آقای، آتش پور، رشیدی، عابدی(1385)، احدی و نقشبندی(1388)، نشان داد آموزش مهارت های ارتباطی بر سلامت روانی افراد اثرگذار است و روابط اجتماعی باعث ارتقاء سلامت روانی افراد می گردد.
محدودیت های پژوهش:
در هر پژوهشی محدودیت هایی وجود دارد که تعمیم نتایج را با مشکل روبرو می سازد. این پژوهش از این امر مستثنی نبوده و دارای محدودیت هایی زیر است :
- بیسوادی و کم سوادی زنان میانسال (مورد مطالعه) باعث افزایش زمان آموزش شد.
- کمبود فضای آموزشی برای تمامی زنان که سبب ناراحتی افراد دیگر غیر از گروه آزمایش شد.
- فقدان وسایل کمک آموزشی از قبیل ویدئو پروژکتور ، فیلم های آموزشی و غیره .
- کمبود امکانات از قبیل وسایل ایاب و ذهاب جهت شرکت در برنامه های اردویی و تفریحی.
پیشنهادات پژوهش:
لازمه هر پژوهشی پیشنهاداتی است که راه را برای پژوهش های آتی هموار سازد. پیشنهادات عبارتند از:
- مسئولین بخش های سلامت جامعه می توانند با اختصاص دادن امکانات و بودجه به بخش سلامت به خصوص در مناطقی که از نظر مادی در سطح پایین تری قرار دارند موجب ارتقاء سلامت روان افراد به ویژه قشر سالمند و میانسال گردند. که نتیجه آن کاهش فاصله جنوب و شمال شهر تهران به عنوان یکی از اهداف مدیریت شهری می باشد.
- انجام پژوهش فوق در مناطق مختلف به مسئولین مربوطه این امکان را می دهد که از تهدیدها و فرصت های موجود در محله آگاه شده و برنامه های خود را متناسب با ظرفیت ها و توانمندیهای بالقوه هر منطقه طرح ریزی نمایند.
- مراسم و جشنواره هایی که کاملاً توسط سالمندان و میانسالان برگزار شود.
- برگزاری نشست های مشورتی جهت استفاده از نظریات و تجربیات این قشر ارزشمند در اداره خانواده و در نتیجه جامعه.