ارتباط هوش معنوی با تاب آوری روان شناختی در دانشجویان

مقدمه

در دو دهه اخیر هوش معنوی از اهمیت روزافزونی در رویکرد روان‌شناسی مثبت و روان‌شناسی  تحولی برخوردار شده است. معنویت یکی از ابعاد انسانیت است که شامل آگاهی و خودشناسی و نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی فراتر از خودمان قلمداد می‌شود و امر همگانی با درجات و جلوه‌های متفاوت مانند هشیار یا ناهشیار، ساده یا پیچیده، متحول یا تحول نیافته می‌باشد (وگان، 2002، جانسون، 2001، نازل، 2004). معنویت عبارتست از ارتباط با وجود متعالی. و تنظیم زندگی فردی براساس ارتباط با وجود متعالی و درک حضور متداوم و دائمی وجود متعالی در هستی معنادار، جهت دار الهی و هماهنگ و سازمان‌یافته است که شامل باور به رشد و بالندگی انسان در مسیر عبور از موانع و مسایل زندگی می‌باشد (غباری بناب، سلیمی، سلیمانی، نوری مقدم، 1387). هوش معنوی امری شناختی- انگیزشی است که شامل مجموعه‌ای از مهارت‌های سازگاری و منابعی را که حل مسئله و دستیابی به هدف را تسهیل می‌کنند معرفی می‌نماید و انجام سازگارانه و کاربردی این مهارت‌ها در موقعیت خاص و زندگی روزمره می‌باشد. به عبارتی دیگر مفهوم هوش معنوی دربردارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مسئله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه‌های مختلف شناختی، اخلاق، هیجانی، بین فردی و … شامل می‌شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده‌های اطرافش و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می‌نماید. این هوش به فرد دیدی کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها می‌دهد و او را قادر می‌سازد به چارچوب بندی و تفسیر مجدد تجارب خود پرداخته و شناخت و معرفت خویش را عمق می‌بخشد.هوش معنوی سازه‌ای است که با روان‌شناسی، زیست‌شناسی، مذهب و معنویت همپوشی دارد و با چهار مؤلفه شکیبایی، تجربیات معنوی، خودآگاهی متعالی و بخشش، به فرد در جهت درک متعالی از ارزش‌ها یاری می‌رساند(زوهر و مارشال، 2004، نوبل 2001، ایمونز 2000، نازل 2004).

 افرادي که ازهوش معنوي برخوردار هستند داراي صفات ،قدرت مقابله با سختي ها، دردها و شکست ها ، بالا بودن خودآگاهي در اين افراد ، حسي که اين افراد را هدايت  دروني مي کند،درس گرفتن از تجربيات و شکست ها ،از دشواري هاي زندگي فرصتي مي سازد براي دانستن ، توانايي  ايستادگي در برابر جمع و هم راي نشدن با عامه مردم، گفتن «چرا؟»، پرداختن به سجاياي اخلاقي و اهميت دادن به آنها ،توانمند بودن در خودداري و کنترل خويش، برخوردار بودن از حس انعطاف پذيري بالا  می باشند (سیسک 2002، سهرابی و ناصری، 1387).

فرد  به وسیله هوش معنوی میتواند، بهترین و مناسب‌ترین تصمیمات را براساس ابعاد روانی و جسمانی در جهت ارتقاء سازگاری و انطباق ‌پذیری با شرایط و محیط زندگی پیچیده امروزی اتخاذ کند. تلفیق فعال معنویت در زندگی روزانه و استفاده انطباقی از توانایی‌ها، ارزش‌ها و منافع مربوط به آن، بیانگر ابراز هوش معنوی است (صمدی 1389، ابراهیمی 1389، سهرابی و ناصری 1387، کینگ 2007).

هنگامی که در جستجوی معنی سوالاتی مانند منچه کسی هستم؟چرا اینجا هستم ؟واقعا چه اتفاقی افتاده است؟هستیم ،متکی به هوش معنوی خواهیم بود.هوش معنوی ،آگاهی از حقایق ،ارزشها اعتبار و اصول اخلاقی است و روی حفظ عمیق ارزشهای فردی متمرکز بوده و با آنچه عامل تداوم ،بخشش،نوآوری و تعهد است(بویژه در زمان کار و شرایط سخت ودشوار)مرتبط میباشد.هوش معنوی شامل حس معنا داشتن ماموریت درزندگی ،حس تقدس در زندگی،درک متعادل ارزش ماده ومتعهد به بهتر شدن دنیا است(کینگ،2008). در مطالعات اسمیت (2005) نشان داده شده که هوش معنوی، لازمه سازگاری بهتر با محیط است و افرادی که هوش معنوی بالاتری دارند، تحمل آنان در مقابل فشارهای زندگی بیشتر بوده و توانایی بالاتری برای سازگاری با محیط از خود بروز می‌دهند.

وی ده مهارت هوش معنوی را بدین گونه تشریح می‌کند:

  1. تجربه معنوی: موجب فعالیت و تجربه‌های خاص مذهبی؛
  2. مقابله با استرس : استفاده از ایمان و اعتقاد مذهبی برای حل مسائل و فشارهای زندگی
  3. هدفمند بودن: داشتن هدفی مشخص در زندگی با در نظر گرفتن مسائل مذهبی
  4. پرستشگاه: تمایل به مکان‌های مذهبی و رهبری مذهبی
  5. خارج شدن از اصول: فاصله گرفتن از اصول و عقاید کلیشه‌ای در زندگی
  6. محدودیت اعتقادات: تأثیر مذهب در رفتار و عملکرد (مانند خوردن، آشامیدن و پوشش)
  7. مقررات مذهبی: رعایت قوانین و فرمایشات مذهبی در زندگی
  8. نیایش: دعا کردن و اعمال مذهبی در زندگی
  9. تحمل کردن: تحول نمودن اعتقادات سایر مذاهب و برخورد اصولی و منطقی با آن‌ها
  10. مفاهیم دینی: اعتقاد به مفاهیم اساسی دین ،مانند خالق یکتای جهان، روح و زندگی پس از مرگ (کینگ،2008).

یکی از اهداف تحول، روان‌شناسی اجتماعی و سایر حوزه‌های روان‌شناسی در طول زندگی، شناخت و دستیابی توانائی تحمل فشار و تاب آوری در اشکال گوناگون اجتماعی، عاطفی، خانوادگی و… است، تا افراد بتوانند با کسب مهارت‌ها و توانایی‌های لازم به انعطباق پذیری و هماهنگی بیشتر با محیط دست یابند. یکی از این مهارت‌ها و توانایی‌ها، هوش در انواع چندگانه آن است که در این بین می‌توان به هوش معنوی اشاره کرد.

در گستره خلقت تنها انسان است که از توانایی هوشی متحول و تحول پذیر برخوردار است که به او قدرت می‌دهد تا خلاق بوده و قوانین و نقش‌ها را در راستای ارتقاء و بهبود کیفیت زندگی‌اش دستخوش تغییرات کرده و دگرگونی‌های لازم را در جهت افزایش میزان انطباق پذیری و رویارویی مثبت با شرایط تهدیدآمیز و ارتقاء تسلط بر خود و محیط را ایجاد نماید و این توانایی همان برخورداری از هوش معنوی است (سیسک، 2002). از دیدگاه امونز هوش معنوی در قالب هایی چون صداقت، دلسوزی، توجه به تمام سطوح هشیاری، همدردی متقابل، و وجود حس مبتنی بر اینکه نقش مهمی در یک کل وسیع تر دارد، بخشش و خیرخواهی معنوی و عملی، در جستجوی سازگاری و هم سطح شدن با طبیعت و کل هستی، راحت بودن در تنهایی، بدون داشتن احساس تنهایی، دیده می‌شود (عبدالله زاده، 1386، امونز، 2001).

در دیدگاه مک هاوک (2002)هوش شناختی و هوش هیجانی هر دو در محدوده دانش‌ها و اطلاعات زیستی هستند، ولی هوش معنوی، انتزاعی و دور است. هوش معنوی از طریق دانش‌ها و قوانین معنوی که در دنیای ما پیدا می‌شود، به کار برده می‌شود. در حقیقت هنگامی که هوش شناختی و هوش هیجانی و هوش معنوی با هم به صورت هماهنگ  به کار برده می‌شوند، ما قادر به آشکار کردن نیروی درونی‌مان به طور فزاینده و فراوان در دنیا هستیم . تفاوت هوش معنوی و هوش متعارف (عمومی) در جدول زیر نشان داده شده است.

 

جدول شماره 1-مقایسه هوش معنوی و هوش متعارف (مک هاوک ؛2002، به نقل از غباری نباب و همکاران، 1386)      

هوش متعارفهوش معنوی

اختصاصی

معنایی[24]

متمایز کننده

کنترل کننده خود[25]

کمی

مادی[26]

عقل

غیر اختصاصی[27]

نمادین [28]

متحد کننده[29]

شکوفا کننده خود[30]

کیفی

معنوی

شهود

 

جاین و پورهیت (2006) هوش معنوی را توانایی تجربه شده‌ای می‌دانند که به افراد امکان دستیابی به دانش و فهم بیشتر را می‌دهد و زمینه‌ای را برای رسیدن به کمال و ترقی در زندگی فراهم می‌سازد. ازآنجایی‌که معنویت یکی از نیازهای درونی انسان بوده و متضمن بالاترین سطوح زمینه‌های رشد شناختی، اخلاقی و تلاش آدمی برای معنا بخشیدن به زندگی و پاسخ چرا‌های زندگی است، هوش معنوی به عنوان زیربنای باورهای فرد، نقش اساسی در زمینه‌های گوناگون به ویژه ارتقا و تأمین سلامت روانی که تاب آوری یکی از نشانه‌های بهداشتی محسوب می‌گردد، ایفا می‌نماید (یعقوبی، 1391، هامر 2007، ریچاردسون و همکاران، 2008).

 

مفهوم دیگری که در سال‌های اخیر در حوزه تبیین رفتار انسان توجه پژوهشگران را به خود معطوف داشته است، تاب آوری روان‌شناختی است که موجب می‌شود تا افراد بر شرایط، موقعیت و عوامل تنیدگی زایبر زندگی خود و محیط پیرامون تسلط یابند. مفهوم تاب آوری روان‌شناختی از علوم طبیعی وارد ادبیات روان‌شناسی شده است (حسین چاری 1391، قاسم 1391). تاب آوری به قابلیت فرد در برقراری تعادل زیستی، روانی- روحی در برابر شرایط بحرانی و تهدیدآمیز اشاره دارد و حاکی از توانمندی شخص در حفظ تعادل روانی و جسمانی است (کانر و دیویدسون، 2003).

به عبارتی دیگر تاب آوری به ظرفیت بازگشت از چالش‌های اجتماعی، مالی یا احساسی به تعادل مجدد اطلاق می‌شود و نشانگر توانمندی افراد برای سازش یافتگی دوباره در برابر شرایط و موقعیت‌های نابسامان و نامطلوب است به طوری که فرد به طور فعال در سازندگی محیط اطراف خود گام برداشته و مقاومت فعل پذیر در مقابل شرایط بحرانی و مخاطره‌آمیز از خود نشان نمی‌دهد و در پی تجربه پیامدهای منفی و مشکلات هیجانی- عاطفی خود و محیط اطراف خویش است (رزنیک، 2010). بنابراین، افراد با تاب آوری بالا دارای ویژگی‌هایی همچون شایستگی اجتماعی، مهارت‌های حل مسئله، آینده جویی و خودگردانی هستند. آنان از تاب آوری برای برخورد با چالش‌های زندگی و سازگاری با آن بهره می‌برند. بخش‌های تشکیل‌دهنده تاب آوری عبارتند از عوامل محافظتی و عوامل بهبودی. عوامل محافظتی، سبب افزایش توانمندی‌های فرد برای مقابله با چالش یا تضاد در زندگی‌اش می‌گردد که شامل محیط‌هایی مثل خانواده، مدرسه، گروه‌های حمایتی اجتماعی و شخص خود فرد است. عوامل بهبودی در سازگاری فرد با رخدادهایی همچون بیماری، مرگ نابهنگام و … در فرد مؤثر می‌باشد. این عوامل شامل ارتباط خانواده، دوستان و افراد جامعه با فرد است (بارتلت و همکاران 2003، معینی، 1389، یعقوبی 1391، ولش 2010).

عده زیادی از مردم در طول زندگی با یک یا چند واقعه وقایع آسیب زا روبرو می شوند. آنها باید شرایط استرس زا را تحمل کنند تا بتوانند در طول زندگی ایستادگی نشان دهند. در چندین سال گذشته شاهد افزایش اطلاعات جدید در مورد مکانیسم های روان شناختی و عصب شناختی که در ارتقاء درگیرند هستند، بوده ایم (فیدر و همکاران، 2010).

افراد تاب آور ظرفیت بیشتری را از خود نشان می دهند تا بعد از حوادث استرس زا تعادل فیزیولوژیکی، روانی و ارتباطات اجتماعی خود را مجدداً بدست آورند (زاوترا، هال و مورای، 2010).

تاب‌آوری به عنوان مقاومت موفقیت آمیز فرد در برابر موقعیت های تهدیدآمیز و چالش برانگیز تعریف می شود، و افراد تاب آور افرادی هستند که علیرغم مواجهه با استرس های مزمن و تنیدگی‌ها، از آثار نامطلوب آنها می کاهند و سلامت روانی خود را حفظ می کنند (اگایبی و ویلسون، 2005).

در یک بازنگری گسترده در مطالعات در زمینه تاب آوری در طی 25 سال که توسط ماستن و کاترورث (1998) انجام شد، عوامل حمایتی تاب آوری (دین، خانواده و … ) در سلامت جوانان بویژه دانشجویان مؤثر است. شایان ذکر است در سطح فردی، نگرش مذهبی و امید به آینده به عنوان پتانسیل‌های حمایتی برای تاب آوری می‌پاشد و افراد با داشتن مذهب و نگرش معنوی احساس هدفمندی می‌کنند و علیرغم اینکه با مشکلات روبرو هستند از امید برای بهبود شرایط در آینده بهره می‌برند (کینگ 2007، پارکنز 2004، هامر 2007).

در یک مطالعه که به وسیله کافمن و همکارانش (1994) بر روی کودکان با تاب آوری تحصیلی بالا که سابقه مواجهه با سوء رفتار را داشته‌اند، نشان داد که تنها 21 درصد از آن‌ها تاب آوری اجتماعی داشتند. با این وجود، تاب آوری از مشکلات روان‌شناختی در جوانان و نوجوانان پیشگیری می‌کند و از آن‌ها در برابر تأثیرات روان‌شناختی حوادث مشکل زا محافظت می‌کند (پین کورت و همکاران، 2009، عبدالله زاده، 1386، ریچاردسون و همکاران 2008، فلاح جوشقانی، 1389).

 

تاب آوری سازه‌ای روان‌شناختی است که موجب توجه بسیاری از روان‌شناسان در حوزه سلامت روان انسان مورد توجه قرار گرفته و آن را در ارتباط با سازه‌های دیگر همچون هوش و معنویت مورد بررسی قرار می‌دهند. چنانچه یافته‌های پژوهشی ها (کیخسروانی و همکاران 1391، ولش و برادسکی 2010، مولوی 2009، یعقوبی 1391، جاین و پورهست 2006 )، نشان داد که هوش معنوی ارتباط مثبت و معناداری با تاب آوری در انسان‌ها دارد.

 

بررسی و کشف روابط بین تاب آوری روان‌شناختی و هوش معنوی دانشجویان به عنوان عوامل شناختی در عملکرد فرد و تعیین توان پیش بینی آنان در موقعیت‌های مخاطره‌آمیز، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و با شناخت و شناسایی عوامل و مؤلفه‌های روان‌شناختی تأثیرگذار بر تاب آوری و سرسختی دانشجویان می‌توانیم به راهبردهای قابل اجرا در شرایط نامطلوب و بحرانی و ارائه آموزش مهارت‌های لازم جهت رویارویی مثبت و کارآمد با موقعیت‌های تنیدگی زا در آنان دست یابیم. به این منظور پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که آیا میزان هوش معنوی دانشجویان در چهار مؤلفه خودآگاهی متعالی، تجارب معنوی، شکیبایی و بخشش با سرسختی و تاب آوری روان‌شناختی آنان در ارتباط است؟

روش

پژوهش حاضر توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه‌های تهران، تربیت مدرس، تهران مرکزی و علوم تحقیقات شهر تهران بودکه در سال تحصیلی92-1391 مشغول به تحصیل بودند.. براساس روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای نخست از هر دانشگاه، دو دانشکده و از هر دانشکده 5 کلاس به صورت تصادفی انتخاب شدند. تعداد نمونه در این پژوهش 450 دانشجو (220 پسر و 230 دختر) بود که توسط ابزارهای هوش معنوی سهرابی و ناصری (1387) و تاب آوری روان‌شناختی کانر و دیویدسون (2003) مورد آزمون واقع قرار گرفتند.

پرسشنامه هوش معنوی

پرسشنامه مقدماتی هوش معنوی از 8 عامل و 108 سؤال تشکیل شده بود که بعد از اجرای پرسشنامه روی 557 نفر و تحلیل عامل اکتشافی و چرخش واریماکس، تعداد سؤالات به 97 آیتم کاهش پیدا کرد و سؤالات در 4 عامل خودآگاهی متعالی با 55 سؤال، تجارب معنوی با 19 سؤال، شکیبایی با 16 سؤال و بخشش با 7 سؤال تهیه گردید و هر سؤال روی یک پیوستار چهار گزینه‌ای تقریباً همیشه، اغلب، به ندرت و هرگز پاسخ داده می‌شدند.

پرسشنامه هوش معنوی را سهرابی و ناصری (1387) تهیه کرده‌اند که حاوی 97 سؤال است و چهار مؤلفه خودآگاهی متعالی، تجارب معنوی، شکیبایی و بخشش را می‌سنجد.

به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از روش همسانی درونی استفاده شد. در این روش بر همسانی یا یکنواختی ماده‌ها یا اجزاء تشکیل دهنده یک آزمون تأکید می‌شود (سیف، 1384 ). برای محاسبه همسانی درونی پرسشنامه از ضریب الفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که ضریب پایایی کل پرسشنامه اولیه (108 ) سؤالی برابر 95/0 است و ضریب پایایی کل پرسشنامه نهایی (97 سؤالی) پس از حذف 11 سؤالی که بار عاملی کمتر از 4/0 داشتن برابر 98/0 می‌باشد.

– ضریب پایایی کل پرسشنامه 97 سؤالی هوش معنوی (سهرابی و ناصری، 1387) و هر یک از چهار عامل آن به ترتیب خودآگاهی متعالی 96/0، تجارب معنوی 90/0، شکیبایی 86/0 و بخشش 83/0 می‌باشد، که نشان دهنده همسانی و یکنواختی ماده‌های پرسشنامه محقق ساخته دارد.

– ضریب پایایی کل پرسشنامه 97 سؤالی هوش معنوی در مقایسه با ضرایب پایایی کل سایر مقیاس‌های موجود برای سنجش هوش معنوی نیز بالا می‌باشد. ضرایب پایایی کل مقیاس هوش معنوی یکپارچه ISIS (امرام و دریر، 2007 ) برابر 97/0 و پرسشنامه خودسنجی هوش معنوی SISRI (کینگ، 2007 ) برابر 95/0 می‌باشد. مقیاس 17 سؤالی هوش معنوی SIS (ناسل، 2004 ) برابر 87/0 می‌باشد. متجانس و همگون بودن سؤال‌های پرسشنامه و بالا بودن تعداد سؤال‌های پرسشنامه، می‌توانند از دلایل بالا بودن ضریب پایایی پرسشنامه هوش معنوی باشند (سهرابی و ناصری، 1387 ).

 

مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)

این مقیاس سنجش ابعاد گوناگون تاب آوری روان‌شناختی را در برگرفته و شامل احساس توانایی فردی، مقاومت در برابر تأثیرات منفی، پذیرش مثبت تغییر، اعتماد به غرایز فردی، احساس حمایت اجتماعی، ایمان و روی آورد عملگرایانه به روش‌های حل مسئله است. ماده‌های پرسشنامه به روش پنج درجه‌ای لیکرت (کاملاً نادرست، نادرست، درست، گاهی درست، همیشه درست) نمره گذاری شدند. با روش تحلیل عاملی و روایی همگرا و واگرا روایی پرسشنامه و اعتبار آن با روش بازآزمایی محاسبه و ضریب آلفای کرونباخ توسط کانر و دیویدسون (2003) برابر 73/0 گزارش شده است. همچنین حسین چاری و قاسم اعتبار مقیاس تاب آوری را طی پژوهش خود با روش محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 84/0 گزارش کرده‌اند …

جهت تحلیل داده‌ها، ضرایب همبستگی محاسبه و پس از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان اجرا گردید.

یافته­ها

تحلیل داده­های آماری بر اساس ضریب همبستگی پیرسون در متغیرهای هوش معنوی و تاب آوری در جدول (1) آمده است.

جدول 1: نتایج آزمون همبستگی پیرسون در تاب­آوری  و متغیرهای هوش معنوی
 خودآگاهیتجارب معنویشکیباییبخشش
ضریب همبستگی**444/0**347/0*175/0*198/0
سطح معناداری000/0001/0038/0019/0

 

همانطور که جدول فوق نشان می­دهد بین همه­ی متغیرهای هوش معنوی با تاب­آوری رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین به منظور پیش­بینی از آزمون رگرسیون به عمل آمده است. نتایج حاصل از آن در جداول بعدی آورده شده است.

 

جدول 2: محاسبات ضریب همبستگی مقیاس­های هوش معنوی با تاب­آوری
شاخصRضریب تبیین Rضریب تبیین اصلاح شدهبرآورد خطای معیار
تاب آوری579/0452/0461/077121/8

 

همانطور که جدول فوق نشان می­دهد ضریب همبستگی چندگانه بین مقیاس­های هوش معنوی با تاب آوری برابر 579/0 است. ضریب تبیین اصلاح شده نیز حاکی از آن است که 46% تغییرات تاب آووری ناشی از متغیر پیش­بین است و این ضریب در سطح آلفای 01/0 معنی دار است.

 

جدول 3: آزمون تحلیل واریانس رگرسیون متغیرتاب­آوری
 مجموع مجذوراتدرجه آزادیمیانگین مجذوراتFسطح معناداری
رگرسیون924/272404327/6805117/20000/0
مانده321/45673346560/98
کل245/72914450 

 

همانطور که جدول فوق نشان می­دهد بین مقیاس­های هوش معنوی و تاب­آوری(05/0 P<و 117/20 = (346و 4)F)رابطه معنادار است.

از سوی دیگر، با ملاحظه جدول (4) ضرایب معادل استاندارد و دیگر شاخص­های آماری جهت پیش­بینی تاب­آوری از روی چهار مقیاس هوش معنوی مشخص شده است.

جدول 4: ضرایب معادله مرتبط با رگرسیون بر مقیاس­های هوش معنوی برای تاب آوری
 ضرایب غیر استانداردضرایب استانداردTسطح معناداری
Bخطای استانداردΒ
ثابت236/34528/3 097/8001/0
خودآگاهی563/2468/1247/0427/4002/0
تجارب معنوی095/1515/1262/0703/3009/0
شکیبایی061/1764/0061/0649/2012/0
بخشش334/0142/0224/0160/2031/0

 

همانطور که جدول فوق نشان می­دهد ضرایب معادل رگرسیون تاب­آوری بر اساس مقیاس­های هوش معنوی منجر به معادله پیش­بینی به شرح زیر شد:

(بخشش)33/0+(شکیبایی)06/1+(تجارب معنوی)09/1+(خودآگاهی)56/2+235/34=تاب­آوری

اعتبار پرسشنامه هوش معنوی در پژوهش حاضر برابر 88/0 و برای خرده مقیاس­های آن به ترتیب برابر با، خودآگاهی= 78/0، تجارب معنوی= 71/0، شکیبایی= 72/0، بخشش= 65/0 و برای پرسشنامه تاب آوری برابر 73/0 بدست آمد.

 

بحث

این پژوهش به منظور بررسی رابطه هوش معنوی و تاب آوری روان‌شناختی دانشجویان صورت گرفت. یافته‌های پژوهش حاکی از آن بودکه، متغیرهای هوش معنوی با تاب آوری رابطه مثبت و معنادار دارند و ضریب تبیین 46% نشان‌دهنده تغییرات تاب آوری ناشی از متغیر پیش‌بین (هوش معنوی) است. طبق ضرایب معادل استاندارد و رگرسیون از بین زیر مقیاس‌های هوش معنوی، خودآگاهی متعالی (427/4) بیشترین سهم را در تبیین تغییرات تاب آوری ایفا می‌کند و بخشش (160/2%) تغییرات تاب آوری را تبیین می‌نماید. یافته‌های پژوهش با نتایج پژوهش  کیخسروانی، بابامیری، دهقانی (1391)، یعقوبی (1391) همسو و هماهنگ می‌باشد. به‌طوری‌که این پژوهشگران در بررسی‌ها و مطالعات خود دریافتند که هوش معنوی با تاب آوری رابطه معنادار داشته و افزایش هوش معنوی به عناوینی با ارتقاء تاب آوری و سرسختی روان‌شناختی افراد به ویژه دانشجویان مرتبط می‌باشد و هوش معنوی به طور معناداری، تاب آوری را پیش بینی می‌کند. از سوئی تاب آوری نباید به عنوان یک صفت ایستا تصور شود، یا به عنوان یک ویژگی فردی انگاشته شود. تاب آوری از مجموعه ی فرآیندها و تعاملاتی که فراتر از مرزهای ارگانیسم فردی است و شامل روابط نزدیک و حمایت اجتماعی است، به وجود آمده است. افزون بر این، پژوهشگران بر این باورند که تاب آوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی است ،از این رو مقابله موفق در زندگی را فراهم می کند که مقابله مثبت با زندگی، هم می تواند پیامد تاب آوری به شمار رود و هم به عنوان پیش آیند، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود. دیدگاه های تحولی نقش مرکزی در تحقیقات مربوط به تاب آوری مدرن را ایفا نموده اند. تاریخ علم تاب آوری ارتباط نزدیک با تاریخ پیدایش روان شناسی تحولی به عنوان چارچوبی برای درک و بررسی مشکلات رفتار بشری در زندگی دارد (ماستن، 2006). این محدوده ها و دامنه های فعالیت مفهومی و تجربی اشتراکات زیادی با همدیگر دارند.

 

ولش و برادسکی (2010)، جاین و پیرهست (2006)، در پژوهش‌های خود دریافتند که هوش معنوی توانایی تجربه شده‌ای است که به افراد امکان دستیابی به دانش و فهم بیشتر را می‌دهد و زمینه را برای رسیدن به کمال و ترقی در زندگی افراد فراهم می‌سازد و هوش معنوی مجموعه‌ای از فعالیت‌هایی است که علاوه‌بر لطافت و انعطاف‌پذیری در رفتار و افزایش مقاومت در مقابل تنیدگی، موجب خودآگاهی و بینش عمیق فرد نسبت به زندگی و هدفدار نمودن آن می‌گردد، به‌گونه‌ای که اهداف، فراتر از دنیای مادی ترسیم می‌شوند. کینگ (2008)، نازل (2004)، غباری بناب (1386)، تأکید می‌کنند هوش معنوی را به عنوان کاربرد ظرفیت‌ها و منابع معنوی در زمینه‌ها و موقعیت‌های عملی می‌توان در نظر گرفت که افراد برای مقابله با تنیدگی‌ها، تصمیم‌گیری‌های مهم و اساسی، اندیشه در موضوعات وجودی توأم با تلاش در جهت حل مسائل روزانه از آن استفاده می‌کنند. نازل (2004)، احمدی (1388)، فونتانا (1389) و هادی تبار (1390) معتقدند مؤلفه‌های هشت گانه‌ای که نشان‌دهنده هوش معنوی رشد یافته هستند، درستی و صراحت، تمامیت، تواضع، مهربانی، سخاوت، تحمل، مقاومت و پایداری (تاب آوری) و تمایل به برطرف کردن نیازهای دیگران را در برمی‌گیرد و خود کنترلی را که هسته اصلی تمامی این رفتارهای فاضلانه است، در فرد پرورش و ارتقاء می‌دهد به طوری که افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، ظرفیت متعالی و هشیاری بالایی داشته که آنان را قادر می‌سازد که بخشی از فعالیت‌های روزانه خود را به اعمال معنوی اختصاص داده و توانایی آنان را در تسلط بر خود و محیط افزایش می‌دهد و این یافته‌ها با نتایج پژوهش حاضر همسو می‌باشد. پیشنهاد می‌شود که مراکز آموزشی و دانشگاهی، با برگزاری کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی هوش معنوی و مؤلفه‌های آن، مهارت تاب آوری روان‌شناسی را در آنان ارتقاء دهند و پژوهش‌های آتی رابطه هوش معنوی را با سایر مؤلفه‌های روان‌شناختی مانند سازگاری اجتماعی، عاطفی و ویژگی‌های شخصیتی مورد بررسی قرار دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

34 + = 43